گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کاروان زنی نویسه گردانی: KARWʼN ZNY کاروان زنی . [ کارْ / رِ زَ ] (حامص مرکب ) عمل کاروان زن . لخت کردن کاروانیان : و او را با خودبدزدی و کاروان زنی بردی . (از بختیارنامه چ وحید). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود