کاست و فزود. [ت ُ ف ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) معرب آن کستبزود
۞ . (انجمن آرا) (آنندراج ، ذیل لغت کاست ). کاستن و فزودن . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
دیوان کاست وفزود ؛ دیوان کستبزود. دیوانی بود که در آن خراج هر یک از ارباب میاه و آنچه میکاسته یا می فزوده و یا از نامی بنام دیگری تحویل میشده ، ضبط میکرده اند. و رجوع به «کستبزود» شود.