کاسه کجا نهم .[ س َ
/ س ِ ک ُ ن ِ
/ ن َ هََ ] (جمله ٔ فعلیه ٔ سوءالی ، اِ مرکب ) بوالفضولانه با نادانی تملق را در کاری دخالت کردن . (امثال و حکم ). کاهلی که به طمع سود خود را کاری نماید. طفیلی که در مآتم و مآدب درآید و بی خواهش خداوند خانه کارهای چپ و بی اندام آن را نیز با قصد نمودن و چشم دیدی و پیاپی پرسیدن کند
: بوالفضولان برای تمکین را
همه کاسه کجا نهم دین را.
سنائی .
نهاده گوش به آواز تعزیت شب و روز
که تا که میرد یا از کجا برآید وای
پس آن مصیبت و ماتم بخویشتن گیرد
میان ببندد و گردان شود بگرد سرای
گهی معرف سازد ز نا کسی خود را
گهی کجا نهم این کاسه گاه نوحه سرای .
سوزنی .