اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاسه گرفتن

نویسه گردانی: KASH GRFTN
کاسه گرفتن . [ س َ / س ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کاسه نواختن . کاسه زدن ۞ : و تمامت پادشاه زادگان و نوینان بر موافقت او جوک زدند، باتو کاسه گرفت وخانیت را در محل خود قرار داد. (جهانگشای جوینی ).
ساقی بصوت ۞ این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم .

حافظ.


در این کاسه گفتن ایهام بشراب خوردن هم هست ولی کاسه گرفتن در اصل همان نواختن کاسه است . رجوع به کاسه وکاسه زدن و کاسه گاه و کاسه گر و کاسه نواز در ذیل کلمه ٔ آهنگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.