کاشی
نویسه گردانی:
KAŠY
کاشی . (ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران . (غیاث ). منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است . قاسانی معرب آن است . (آنندراج ).
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
کاظم کاشی . [ ظِ م ِ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن امینا از شعرای ایران و از اهالی کاشان بود، و به هندوستان کوچ کرد در زمره ٔ منشیان عالمگیر پادشا...
حسین کاشی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به نایب حسین کاشی شود.
افضل کاشی . [ اَ ض َ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به افضل و باباافضل و ریاض العارفین ص 161 شود.
بخشای کاشی . [ ب َ ی ِ ] (اِخ ) نورالدین محمد. از شاعران قرن دوازدهم هجری و از معاصران حزین بود. حزین در تذکره ٔ خود از اشعار او آورده است . ...
غروری کاشی . [ غ ُ ی ِ ] (اِخ ) یا میر غروری ۞ .نصرآبادی در تذکره ٔ خود گوید. (ج 2 ص 291): سید عزیزی بود. به هند رفت و در آنجا درگذشت . شعرش ای...
حسرتی کاشی . [ ح َ رَ ی ِ ] (اِخ ) از شعرای ایران ، معاصر تقی کاشی و حاتم کاشی . شعر او در خلاصةالاشعار آورده شده است . و در صبح گلشن گوید: ا...
ملاجان کاشی . [ م ُل ْ لا ن ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم است . در تحفه ٔ سامی آرد: معلم اطفال و مخترع خط شکسته بسته است .و رجوع به تحفه ٔ س...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ساکنان کاشی . [ ک ِ ن ِ ] (اِخ ) ازشاعران دوره ٔ صفویه است . رجوع به تذکره ٔ همیشه بهارابوالقاسم بن حیدر نسخه ٔ خطی دانشکده ٔ ادبیات شود.
جنسیت: مرد نام پدر: میرمحمدجعفر شیرازی تولد و وفات: ( ... - ۱۰۶۴) قمری محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان شهرت علمی و فرهنگی: شاعر اصلش از شیراز است. در...