کاشی
نویسه گردانی:
KAŠY
کاشی . (اِخ ) عبدالرزاق بن جمال الدین یا جلال الدین اسحاق کاشانی سمرقند مکنی به ابوالغنائم و ملقب به کمال الدین از مشاهیر عرفا و متصوفه ٔعلمای امامیه و عالمی است عارف و کامل و در مراتب تأویل و علوم تنزیل محقق بوده و از تألیفات اوست :
1- اصطلاحات الصوفیه که پس از آنکه بعضی از کتابهای مشتمل بر اصطلاحات صوفیه و عرفا تألیف کرد محض بیان مراد از آن اصطلاحات مذکوره کتابی بنام لطائف الاعلام فی رشادات الافهام تألیف کرده و اخیراًآن را بهمین نام اصطلاحات الصوفیه تلخیص نمود و اولش این است : الحمدللّه الذی نجانا من مباحث العلوم الرسمیه بالمن و الافضال - و با شرح منازل مذکور ذیل چاپ شده است . 2- تأویل الاَّیات یا تأویلات القرآن و آن تفسیر قرآن است با تأویلات موافق اصطلاحات صوفیه و یک نسخه از آن در کتابخانه ٔ رضویه موجود و بتصدیق شهیدثانی این کتاب در موضوع خود بی نظیر بوده و مثل آن تألیف نشده است . 3- تحفةالاخوان فی خصائص الفتیان . 4-شرح فصوص الحکم محیی الدین العربی . 5- شرح منازل السائرین خواجه عبداﷲ انصاری که در تهران چاپ شده است .6- القضاء و القدر. 7- لطائف الاعلام که فوقاً مذکور شد و در مجالس المؤمنین به استناد بعضی از کلمات کاشی مثل صاحب ذریعه به تشیع وی رفته و در روضات الجنات هم به استناد بعضی دیگر از آنها اشکال نموده و اماوفات کاشی بقول صاحب روضات در هفتصدوسی پنجم و در چند جا از کشف الظنون هفتصدوسی و تمام و بنوشته ٔ معجم المطبوعات پنجاه و یکم و بنوشته ٔ قاموس الاعلام هفتصد و بیستم هجرت واقع و در تحت عنوان تأویلات القرآن ازکشف الظنون عبدالرزاق کاشی را به سمرقندی نیز موصوف داشته و وفات او را همه سال 887 هَ . ق . ضبط کرده ودر تحت عنوان مطلع السعدین هم که از وقایع عصر سلطان ابوسعید بوده و بیاره ٔ حوادث ربع مسکون همه مشتمل است آن را تألیف کمال الدین بن عبدالرزاق جلال الدین اسحاق سمرقندی متوفی همین تاریخ 887 هَ . ق . دانسته است پس ظاهر آن است که در عبدالرزاق کاشی مؤلف تأویلات القرآن یا عبدالرزاق سمرقندی مؤلف مطلع السعدین اشتباه اسمی شده است و اﷲ العالم و در ذریعه نیز وفات عبدالرزاق کاشی را مابین دو تاریخ اولی مردد داشته است . (ریحانة الادب ج 3 ص 348). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کاشی سازی . (حامص مرکب ) عمل و شغل کاشی ساز. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آن آوندهای کاشی و یا خشتهای کاشی میسازند. (ناظم الاطباء).
کاشی کاری . (حامص مرکب ) نوعی از صنایع که در عمارت کنند. (آنندراج ). کاشی سازی . رجوع به کاشی سازی شود. (ناظم الاطباء). در ترجمه ٔ کتاب «صنای...
کاشی تراش . [ ت َ ] (نف مرکب ) تراشنده ٔکاشی . آنکه کاشی را در بنائی بکار برد : برای جدارش ز کاشی تراش دل کان فیروزه اندر خراش . نورالدین ظه...
ناصر کاشی . [ ص ِ رِ ] (اِخ ) ناصرالدین ، متخلص به ناصر. هدایت آرد: «از اماجد فضلا و از اعاظم شعرای متقدمین است ». او راست :دو چیز هست که جزنا...
کولق کاشی . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهو که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)...
قاضی کاشی . (اِخ ) رجوع به قاضی اسد کاشی شود.
ناجی کاشی . [ جی ِ ] (اِخ ) از شاعران کاشان ۞ و خلف ملاحسن واعظ کاشی است ۞ . این بیت ازاوست :سر از خاک لحد از شرم عصیان برنمیدارم که ت...
کاشی تراشی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل کاشی تراشی . || (اِ مرکب ) محل کاشی تراشی .
کاشی محله . [ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 12هزارگزی شمال خاوری بابل . دشت و معتدل و مرطوب مال...
کاشی معرق . [ ی ِ م ُ ع َرْرَ ] (اِ مرکب ) یا کاشی تراشیده . تلفیق تکه های کوچک تراشیده ٔ خشت کاشی براساس نقش . رجوع به معرق شود.