گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کافور خوردن نویسه گردانی: KAFWR ḴWRDN کافور خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از زایل شدن رجولیت . (برهان ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 284). || کنایه از ترک مردانگی . نامرد شدن : چو با لشکر فور کردم نبردز مردانگی فور کافور خورد.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود