کافی رای
نویسه گردانی:
KAFY RʼY
کافی رای . (ص مرکب ) خردمند. تیزرای . بسنده رای . صائب رأی . تیزنظر : یکی از آن سه کس که داهی طبع و کافی رای بود. (سندبادنامه ص 293). اما عظیم داهی و دانا و حاذق و کافی رای و بدیهه جواب . (سندبادنامه ص 308).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.