کاکا
نویسه گردانی:
KAKA
کاکا. (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 12هزارگزی جنوب باختری گنبد واقع است زمینش دشت و آب و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریایی است . سکنه ٔ آن در حدود 720 نفر است آبش از رودخانه ٔ نوده تأمین میشود، محصولش غلات ، صیفی ، حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است ، راه فرعی به گنبد دارد، اهالی آن بیشتر چادرنشین هستند و تغییر مکان میدهند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کاکا ابوالقصر بستی . [ اَ بُل ْ ق َ رِ ب ُ ] (اِخ ) از مشایخ صوفیه است . جامی در نفحات الانس چنین آرد: شیخ الاسلام گفت که وی مردی بزرگ بوده...
حساب جای خود و برادری هم جای خود
در حساب و کتاب حتی با برادر خود هم سخت گیر باش
کعکع. [ ک ُ ک ُ ] (ع ص ) سست . بددل . جبان . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).