کاکل افشانی . [ ک ُ اَ ] (حامص مرکب ) پریشان کردن موی از روی ناز و کرشمه . (ناظم الاطباء). پریشان کردن کاکل از جهت عرض رعنائی . (آنندراج )
: کاکل افشانی مبارک نیست بر طاوس عشق
سر بزیر پر چو بوتیمار می باید کشید.
طالب آملی (از آنندراج ).
رجوع به کاکل شود.