اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کام بخشی

نویسه گردانی: KAM BḴŠY
کام بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) تمتع. (ناظم الاطباء). رسیدن به آمال و آرزوها. (از ناظم الاطباء) :
طریق کامبخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی .

حافظ.


|| سخاوت و جوانمردی :
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کامبخشی او را بهانه بی سببی است .

حافظ.


کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی .

حافظ.


|| قوت و قدرت . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.