کامران
نویسه گردانی:
KAMRʼN
کامران . (اِخ ) ... بن بابر. رجوع به کامران میرزا شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کامران کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیروز کردن . سعادتمند کردن . کامروا کردن . به آرزو رساندن : خسرو مشرق جلال الدین که کردذوالجلالش کامران مم...
کامران میرزا.(اِخ ) فرزند بابر شاه و برادر همایونشاه هندی . از طرف همایونشاه در سال 937 هَ .ق . والی کابل و قندهار و غزنین شد و در سال 956 ه...