کامران
نویسه گردانی:
KAMRʼN
کامران . (اِخ ) دهی است از دهستان میشه پاوه بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در پانزده هزارگزی باختر کلیبر و 155000 گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل دارای 32 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از دو رشته چشمه مشروب میشود محصولاتش غلات و میوه جنگل . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آن فرش و گلیم بافی است ، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کامران کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیروز کردن . سعادتمند کردن . کامروا کردن . به آرزو رساندن : خسرو مشرق جلال الدین که کردذوالجلالش کامران مم...
کامران میرزا.(اِخ ) فرزند بابر شاه و برادر همایونشاه هندی . از طرف همایونشاه در سال 937 هَ .ق . والی کابل و قندهار و غزنین شد و در سال 956 ه...