کامگاری دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) غلبه دادن . چیره ساختن . پیروزی دادن
: ترا بر سپه کامگاری دهم
به هندوستان شهریاری دهم .
فردوسی .
که او را بیاریم و یاری دهیم
بماهوی بر، کامگاری دهیم .
فردوسی .
اگر نیست پیروز یاری دهد
مرا بر جهان کامگاری دهد.
فردوسی .