اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کامگاری دادن

نویسه گردانی: KAMGARY DʼDN
کامگاری دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) غلبه دادن . چیره ساختن . پیروزی دادن :
ترا بر سپه کامگاری دهم
به هندوستان شهریاری دهم .

فردوسی .


که او را بیاریم و یاری دهیم
بماهوی بر، کامگاری دهیم .

فردوسی .


اگر نیست پیروز یاری دهد
مرا بر جهان کامگاری دهد.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.