کامل عقل
نویسه گردانی:
KAML ʽQL
کامل عقل . [ م ِ ع َ ] (ص مرکب ) کامل العقل . رجوع به کامل العقل در همین لغت نامه شود : دستوروزراء کامل عقل و منشور حکماء صاحب تجربه را منسوخ گردانید. (حبیب السیر چ طهران جزء سوم از ج 3 ص 125).چون به پادشاهی نشست ، هیچ از آداب و آیین ملک نمیشناخت و کامل عقل نبود. (ص 111 فارسنامه ٔ ابن البلخی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.