اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاه

نویسه گردانی: KAH
کاه . (نف مرخم ) مخفف کاهنده . (یادداشت مؤلف ). بصورت مزید مؤخر در ترکیبات آید: جانکاه ، عمرکاه ، انده کاه ، محنت کاه . (از یادداشتهای مؤلف ). رجوع به هر یک از این کلمات شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کاه کهنه بباد دادن . [ هَِ ک ُ ن َ / ن ِ ب ِ دَ ] (مص مرکب ) لاف زدن . (غیاث از بهارعجم و رشیدی ). لاف زدن و فخر کردن . (برهان ). حکایات سخنا...
کاه پارینه به باد دادن . [ هَِ ن َ / ن ِ ب ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایت است از لاف زدن و حکایت و سخنان گذشته گفتن و بر گذشته فخر کردن و نازید...
سوطیرا، یا رهایی‌بخش بزرگ یک معجون همه‌کاره است. این معجون در بسیاری از بیماری رهایی‌بخش انسان است. محتویات [نمایش] [ویرایش]خواص در بیماری صرع،...
کاح . (ع اِ) سرکوه . بن کوه . کیح مثله . ج ، اکیاح و کیوح . (منتهی الارب ). وسعت کوه . (ناظم الاطباء).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.