گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کاهل کوش نویسه گردانی: KAHL KWŠ کاهل کوش . [ هَِ ] (نف مرکب ) تنبل . کاهل رو. کم کار. سست . کاهل قدم . کوشنده به تن آسانی و سستی و تنبلی : وی بسا تیزطبع کاهل کوش که شد از کاهلی زگال فروش ۞ .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود