گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کباب گردیدن نویسه گردانی: KBAB GRDYDN کباب گردیدن . [ ک َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) کباب گشتن . کباب شدن : عشق تو با چار چیزم یار دارد هشت چیزمر مرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب . فرخی سیستانی .رجوع به کباب شدن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود