اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کبک زهره

نویسه گردانی: KBK ZHRH
کبک زهره . [ ک َ زَ رَ / رِ ] (ص مرکب ) ترسنده . بزدل . آهودل . جبان . (یادداشت مؤلف ). کبک دل :
هم ز می دان که شاهباز خرد
کبک زهره شود به سیرت سار.

خاقانی .


اسدگاودل کرکسان کبک زهره
از آن خرمگس رنگ پیکان نماید.

خاقانی .


رجوع به کبک دل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.