اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کبک وش

نویسه گردانی: KBK WŠ
کبک وش . [ ک َ وَ] (ص مرکب ، ق مرکب ) کبک مثال . کبک رفتار :
کبک وش آن باز کبوترنمای
فاخته رو گشت به فر همای .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.