اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کبیده کردن

نویسه گردانی: KBYDH KRDN
کبیده کردن . [ ک َ دَ / دِ ک َ دَ ](مص مرکب ) بلغور کردن . اجشاش . (یادداشت مؤلف ): جش ؛کبیده کردن گندم . عثلب الطعام ؛ در خاکستر بریان کرد گندم را یا بضرورت کبیده کرد آن را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.