کپه کردن
نویسه گردانی:
KPH KRDN
کپه کردن . [ ک َ پ َ /پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعبیری از خفتن با قصد نفرین .کپه ٔ مرگش را گذاشتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کپه گذاشتن شود. || مردن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
به ضم ک. جمع کردن. خرمن کردن. روی هم ریختن در گویش کازرونی(ع.ش)
کپه کردن . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرد کردن بر فراز یکدیگر. کوت کردن . کود کردن . خرمن کردن . توده کردن . قبه کردن . تل کردن . ...