اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کتان

نویسه گردانی: KTAN
کتان . [ ک ِ ] (موصول + ضمیر) مخفف که تان . مرکب از «که » + «تان » (ضمیر شخصی متصل دوم شخص جمع که حالت مفعولی و اضافه پیدا می کند :
بی علم بر عمل چو خران می چراروید
زیرا کتان ۞ زجهل هوی مقتدا شده ست .

ناصرخسرو.


نگر کتان ۞ نکند غره عهد و پیمانش
که او وفا نکند هیچ عهد و پیمان را.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
کتان . [ ک َت ْ تا / ک َ ] (ع اِ) ۞ نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنبه ریسند و جامه اش م...
کتان . [ ک ُت ْ تا ] (ع اِ) جانورکی است سرخ و گزنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.