اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کتکن

نویسه گردانی: KTKN
کتکن . [ ک َ ک َ ] (نف مرکب ) ۞ چاه جوی را گویند که کاریزکن باشد. (برهان ). کاریزکن . (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چاه کن . (آنندراج ). چاخو. کاریزکننده . شاید این کلمه تصحیف کَنکَن بمعنی کان کن باشد و امروز هم این لفظدر فارسی متداول است . (یادداشت مؤلف ) :
پنجه ٔ تو که کتکن قاب است
در زمین پلاو نقاب است .

حکیم شرف الدین شفائی (از آنندراج ).


رجوع به کنکن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
کت کن . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و گرمسیر. با 240 تن سکنه . آب آن از نهر خسروآباد. م...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.