کتل دختر
نویسه گردانی:
KTL DḴTR
کتل دختر. [ک ُ ت َ ل ِ دُ ت َ ] (اِخ ) گریوه ٔ مالان . (نزهةالقلوب ص 187). از گردنه های صعب العبور راه شیراز به بوشهر. (از جغرافیای غرب ایران ص 61 و 62). حمداﷲ مستوفی دو معبر یا کتل واقع در بالای دریاچه ٔ سر راه کازرون به شیراز را که اکنون به کتل پیره زن و کتل دختر معروفندبترتیب هوشنگ و مالان نامیده که اولی در سه فرسخی کازرون است و دومی بالای اولی است و هر دو شیب تندی دارند. (جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ص 288).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.