کت و مت . [ ک ُ ت ُ م ُ ] (ق مرکب ، از اتباع ) این لغت از توابع است و بمعنی بعینه باشد چنانکه گویند: فلانی کت و مت بفلانه کس میماند یعنی بعینه به او می ماند. (برهان ). بعینه . (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). هِت ﱡ و مِت (در تداول مردم قزوین )
: روی زشت آن بداختر نحس و شوم
راست گویم کت و مت ماند به بوم .
حکیم فرزدق (از آنندراج ).
|| فی الواقع. || بدقت و بتحقیق . (ناظم الاطباء).