اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کج انداز

نویسه گردانی: KJ ʼNDʼZ
کج انداز. [ ک َ اَ ] (نف مرکب ) مخفف کج اندازنده . || (ن مف مرکب ) کج اندازیده . ۞ کج انداخته . منحرف . که کج رها شده باشد و بمجاز هر طعنه و سخن ناروا و کژ و دروغ و ناراست :
بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود
چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.