کج معامله . [ ک َ م ُ م َ ل َ
/ ل ِ ] (ص مرکب ) آنکه در داد و ستد راست و درست نباشد. بدمعامله . (فرهنگ فارسی معین ).کج بیع. کج باز. (مجموعه ٔ مترادفات ص
61). || بدرفتار. بدروش . (فرهنگ فارسی معین )
: ز کج معامله امید خیر نتوان داشت
سپهر کار کسی را به مدعا نکند.
محسن تأثیر (از آنندراج ).