کحکح
نویسه گردانی:
KḤKḤ
کحکح . [ ک ُ ک ُ / ک ِ ک ِ ] (ع ص ، اِ) گنده پیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زن نیک پیر. (اقرب الموارد). || شتر ماده ٔ کهنسال فرتوت . (از منتهی الارب ). شترماده ٔ مسن . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کح کح . [ ک ُ ک ُ / ک َح ْ ح ُ ک ُ ] (اِ صوت ) اسم آواز سرفه . (یادداشت مؤلف ). حکایت صوت سرفه . حکایت صوت کحة. اه و اه . سرفان سرفان . سرف ...
که که زدن . [ ک ُه ْ ک ُه ْ زَدَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سرفه ٔ شدید و بسیار کردن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کُهّه زدن .