کده
نویسه گردانی:
KDH
کده . [ ک َدْه ْ ] (ع مص ) سخت زدن که اثر سخت کند. (از اقرب الموارد). کوفتن با سنگ و مانند آن چندان که اثر سخت کند. (ناظم الاطباء). خراشیدن و کوفتن به سنگ . (تاج المصادر بیهقی ). || رسیدن چیزی به صورت پس خراشیدن آنرا. (لغة فی کدح ) (از ناظم الاطباء). خراشیدن روی . (منتهی الارب ). || شکستن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جدا کردن موی سر به شانه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چیره شدن و غالب گردیدن بر کسی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چیرگی . (منتهی الارب ). || رنج دادن غم کسی را. || کسب کردن برای اهل خود در مشقت . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
کده . [ ک ُ دَ / دِ ] (اِ) ملازه را گویند و آن تکمه مانندی باشد در انتهای کام . (برهان ). ملاز. لهات . (صحاح الفرس ). کام . زبان کوچکه . (یادداش...
کده . [ ک َدْه ْ ] (ع اِ) کوفتی که از سنگ و جز آن رسد چندانکه اثر سخت کند. ج ، کُدوه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خراش و خدشه . ج ، ک...
کده . [ ک ُ /ک َدْه ْ ] (ع اِ) آوازی است که ددان را بدان زجر کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
کده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ) کتگ . کت . کث . کذ. کد. کنده . کند. گند. گنده . جَند. جنده . غَند. (یادداشت مؤلف ).بمعنی خانه باشد همچون بتکده . (برها...
کده /kade/ معنی ۱. جا؛ محل(در ترکیب با کلمۀ دیگر): آتشکده، بتکده، دانشکده، ماتمکده. ۲. [قدیمی] خانه؛ محل اقامت: ◻︎ چو آمد کنون ناتوانی پدید / به دیگر ...
ادب کده . [ اَ دَ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) جای ادب . ادب گاه : در این ادب کده جز سر بهیچ جا مگذارتمام خاک دل افتاده است پا مگذار.میرزا بیدل ...
جفا کده . [ ج َ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) مرادف ستم کده . (آنندراج ). جائی که در آن ستم و جفا و آزار روا دارند. آنجا که ستم کنند. آنجا که بیداد...
شفق کده . [ ش َ ف َ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) شفق جلوه . شفق زار. شفقستان . چیزی سرخ و گلگون . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مترادفات کلمه شود.
صنم کده . [ ص َ ن َ ک َ دَ / دِ ] (اِمرکب ) بتکده . بتخانه . جای بت . صنم خانه : از جوش کفر من شده کنعان صنم کده از بس که ما اطاعت فرزند می کن...
شوخی کده . [ ک َ دَ / دِ ](اِ مرکب ) جای شادمانی و خوشحالی . (ناظم الاطباء).