گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کرانه جوی نویسه گردانی: KRʼNH JWY کرانه جوی . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) کرانه جوینده . گوشه گیر. دوری گزین : ای تن به کرانه ای برون شوزیرا که خرد کرانه جوی است . حمیدالدین بلخی .رجوع به کرانه جستن و کرانه گرفتن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود