کرتن کله . [ ک َ ت َ ک َ ل َ
/ ل ِ ] (اِ) در تداول مردم قزوین ، غول بی شاخ ودم . آدم نامرتب و بدقواره و بی ریخت که تناسب و موزونی میان اندامهای او نباشد. (یادداشت مؤلف ). || کروکدیل
۞ . تمساح . (یادداشت مؤلف ). در کتاب الاطعمه والاشربه از کتاب شرایع محقق حلی ترجمه ٔ کلمه ٔ عضاة کرتن کله آمده و این ترجمه صحیح است و شبیه یونانی و لاتین و فرانسه ٔ این کلمه و اینکه محقق آن را در ردیف وبر و خز و فنک و سمور و سنجاب می آورد مؤید صحت آن است ، چه در قدیم هم مانند امروز از پوست کرتن کله جامه می کرده اند چنانکه امروز نیز از آن جامه و کیف و کفشهای گرانبها کنند. (یادداشت مؤلف ). || نام نوعی حیوان است شبیه به سوسمار که مارگیران و حقه بازان در بساط خود نمایش می دهند. (یادداشت مؤلف ).