گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کرست نویسه گردانی: KRST کرست .[ ک ُ س ُ ] (اِخ ) ۞ شهری بزرگ که بنابه گفته ٔ گزنفون در کنار رود ماس کاس ۞ بوده و رود مزبور شهر را از هر طرف احاطه می کرده است . (ایران باستان ج 2 ص 1008). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی کرست کرست . [ ک ُ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ شکم بند زنان . بندی پهن و کش آمدنی و چسبان که زنان بر سرین و شکم و قسمتی از سینه بندند تا کلان ننماید ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود