کرشمه زار. [ ک ِ رِ م َ
/ م ِ ] (اِ مرکب ) محل کرشمه . (فرهنگ فارسی معین ). جای ناز و کرشمه
: جواب آن غزل است این که طالبا گفته ست
کنار و جیب نگه را کرشمه زار کند.
ارادت خان واضح (از آنندراج ).
کرشمه ریزیت از حد گذشت بر دلها
کرشمه زار ترا من چه چاره خواهم کرد.
محمد عرفی (از آنندراج ).