اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرک

نویسه گردانی: KRK
کرک . [ ک ُ رَ ] (ص ) سر بی موی را گویند که از کچلی شده باشد. کچل . (برهان ) (آنندراج ). کل . (فرهنگ جهانگیری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
کرک . [ ک َ] (اِخ ) دهی است به لحف کوه لبنان . (منتهی الارب ).
کرک . [ ک َ رِ ] (ع ص ) سرخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). احمر. یقال : ثوب کرک و خوج کرک . (از اقرب الموارد).
کرک . [ ک ُرْ رَ ] (ع اِ) بازیی است مر عربان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کرک . [ ک ُ ] (اِ) پشم نرمی را گویند که از بن موی بز بروید و آن را به شانه برآورند و ریسند و شال و امثال آن بافند و از آن تکیه و نمد و کلا...
کرک . [ ک َ رَ / ک َرْ رَ ] (اِ) ۞ مرغی است از تیهو کوچکتر که به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویندش . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء...
کرک . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بالا شهرستان نهاوند. دامنه و سردسیر است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کرک . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایئن شهرستان نهاوند. دامنه و سردسیر است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کرک . [ ک ِ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قره کهریزبخش سربند شهرستان اراک . کوهستانی و سردسیر است و 554 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
کرک . [ ] (اِخ ) دهی است ازبخش ایوانکی شهرستان دماوند. کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد. بین این ده و احمدآباد میان رودخانه قلع...
کرک . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار شهرستان ری در استان مرکزی . جلگه و معتدل است و 163 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.