اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کر کردن

نویسه گردانی: KR KRDN
کر کردن . [ ک َ ک َ دَ ] ۞ (مص مرکب ) اصمام . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر). صَخ ّ. (تاج المصادر) :
بانگ زله کر خواهد کرد گوش
هیچ ناساید به گرما از خروش .

رودکی .


ای امتی که ملعون دجال کر کرد
گوش شما ز بس چَلَب و گونه گون شغب .

ناصرخسرو.


خاموش تو که گوش خرد کر کرد
بر زیر و بم ز حنجره ٔ مؤذنش .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
کر کردن .[ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم گیلان ، کره کردن . بچه های بسیار تولید کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
زنگ کر کردن . [ زَ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خاموش ساختن و ملزم گردانیدن . گویند که زنگش را کر کردیم ؛ یعنی ساکتش کردیم و یا گوشمالش ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.