کرک ور
نویسه گردانی:
KRK WR
کرک ور.[ ک ُ وَ ] (ص مرکب ) ذوزغب . ذوخمل . پرزدار. (یادداشت مؤلف ). دارای کرک . که کرک دارد. کرکناک . پرزناک .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کرکور. [ ک َ ] (اِخ ) ضیعه ای است از ضیاع سفاقس و سفاقس شهری است از نواحی افریقیه بر ساحل و در سه روزه راه تا مهدیه . ابوالحسن علی بن م...