اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرم

نویسه گردانی: KRM
کرم . [ ک َ رَ ] (اِ) کلم . (از برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). غنبید. بقلةالانصار. (یادداشت مؤلف ). کرنب . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) :
گفت بخوردم کرم درد گرفتم شکم
سربکشیدم دو دم مست شدم ناگهان .

لبیبی .


هرکه او از کرم دست تو آگاهی یافت
نخرد حاتم طی را به یکی دسته کرم .

سوزنی .


اندرین موسم انباز کرم لوزینه ست
از سخای تو شود ساخته این انبازی .

سوزنی .


در روزگارهیچ نشان دیدی از کرم ۞
جز در میان سبزه و اطراف بوستان .

اخسیکتی (از فرهنگ جهانگیری ).


گویند مراخواجگکی هست کریم
یک برگ کرم به که چنو شصت کریم .

علی پنجهیری .


۞
|| قسمی گیاه خودرو. (یادداشت مؤلف ) :
روز کرم گذشت و کرم ۞ را به بوستان
اندر میان سبزه کند انتظار چشم .

شهاب الدین محمدبن رشید.


رجوع به کرنب و کلم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کرم خوردن . [ ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فاسد کردن کرم میوه را و تباه شدن آن . (یادداشت مؤلف ). || فاسد شدن دندان . سوده شدن دندان...
کرم داشتن . [ک ِ ت َ ] (مص مرکب ) داشتن کرم در معده و روده . مبتلا به کرم معده بودن . (یادداشت مؤلف ). || حسود بودن . رشک ورزیدن . حسد دا...
ده خدا کرم . [ دِه ْ خ ُ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری ایذه . دارای 105 تن ...
کرم افتادن . [ ک ِ اُ دَ ](مص مرکب ) کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن شود.
کرم ورزیدن . [ ک َ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) کرم کردن : کرم ورزد آن کس که مغزی در اوست .سعدی (بوستان ).
کرم هفتواد. [ ک ِ م ِ هََ ] (اِخ ) داستان این کرم در شاهنامه ٔ فردوسی به اختصار چنین آمده است که در شهر کجاران مردی بود مشهور به هفتواد، ...
کرم گذاشتن . [ ک ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تولید شدن کرم در چیزی . (یادداشت مؤلف ). کرم افتادن . کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن شود. || ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کرم اﷲ وجهه . [ ک َرْ رَ م َل ْ لا هَُ وَ هََ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) گرامی داراد خدای روی او را. دعائی است که اهل سنت پس از بردن نام ...
کرم اوفتادن . [ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کرم افتادن . تولید کرم شدن در چیزی . (یادداشت مؤلف ). تَسَوﱡس . حَلَم . (یادداشت مؤلف ) : چون که دندان ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۸ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.