کرم
نویسه گردانی:
KRM
کرم . [ ک َ رَ ] (ع مص ) کرامة. کرمة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مکرماً. (ناظم الاطباء). نفیس گردیدن و باعزت شدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).باثروت شدن . (ناظم الاطباء). || اعطاء بسهولت . ضد لؤم . (از اقرب الموارد). اعطاء بسهولت . (تعریفات ). سهل نمودن بر نفس انفاق مال بسیار در اموری که نفع آن عام باشد و قدرتش بزرگ بر وجهی که مصلحت اقتضا کند. (از نفائس الفنون ). جوانمرد گردیدن . (ناظم الاطباء). || بسیارباران گردیدن ابر. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || و کرم کرماً؛ ای ادام اﷲ لک کرما؛ یعنی پایدار کناد خداوند بزرگی ترا. (ناظم الاطباء). || کرمت ارضه ؛ نیرو داده شد آن زمین و نیکو رویانید. || کارمته مکارمة فکرمته (از باب نصر)؛ یعنی غالب آمدن او را در کرم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قمشه کرم خان . [ ق ُ م ِ ش َ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت پائین . بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 14000گزی خاور رباط ماهی...
باغ کرم بیک . [ ک َ رَ ب َ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 42 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 6...
کرم درافتادن . [ ک ِ دَ اُ دَ ] (مص مرکب ) دَود. تدوید. ادادة. (تاج المصادر بیهقی ). افتادن کرم در چیزی . کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن ...
کرم سفیدمهره . [ ک ِ م ِ س َ / س ِ م ُ رَ/ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کرمی که ناقوس از اوسازند و آن صدف دریائی است . (آنندراج ) : خواهد گشت...