اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرنج کوب

نویسه گردانی: KRNJ KWB
کرنج کوب . [ ک َ رَ ] (نف مرکب ) کوبنده ٔ کرنج . کوبنده ٔ برنج . که برنج کوبد. برنج کوب . || (اِ مرکب ) آلتی که با آن برنج کوبند. برنج کوب .
- جواز کرنج کوبی ؛ چوبی که بدان برنج کوبند : در شیخ امیرحسین تغییری پیدا شد و سر خود را مقداری می برداشت و برزمین میزد چون جواز کرنج کوبی . (انیس الطالبین ص 176).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.