اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کریه روی

نویسه گردانی: KRYH RWY
کریه روی . [ ک َ ] (ص مرکب ) کریه المنظر. کریه منظر. زشت . ناخوش دیدار. بدگِل :
گوریست سیاه رنگ دهلیزم
خوکیست کریه روی دربانم .

مسعودسعد.


رجوع به کریه منظر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.