اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کریه منظر

نویسه گردانی: KRYH MNẒR
کریه منظر. [ ک َ م َ ظَ ] (ص مرکب ) زشت روی .(ناظم الاطباء). کریه المنظر. بدگِل . بدنما. ناخوش دیدار. (یادداشت مؤلف ). زشت صورت . بدقیافه :
شخصی نه چنان کریه منظر
کز زشتی او خبر توان داد.

سعدی .


ده بیست نفر از جرگه ٔ ازرق چشم کریه منظر را فرستاد. (عالم آرا از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کریه روی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.