اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کسب

نویسه گردانی: KSB
کسب . [ ک ُ ] (ع اِ) کنجاره ٔ روغن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ثفل روغن و عصاره ٔ آن و معرب است . (از اقرب الموارد). نخاله ٔ هرتخمی که روغن آن را گرفته باشند. (یادداشت مؤلف ). کنجاره . (دهار). کنجاره ٔ روغن و آن ثفل روغن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کسبه . (از برهان ) :
قوم گفتندش که هین اینجا مخسب
تا نکوبد جانستانت همچو کسب .

مولوی .


گروهی چو گاوان پروارخسب
تهی مغز و آکنده پیکر ز کسب .

حاج سیدنصراﷲ تقوی (از هنجار گفتار).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
کثب . [ ک ُ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ کثیب . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کثیب شود.
کثب . [ ک َ ] (ع مص ) حمله کردن بر کسی . || نگون ساختن (ترکش را). (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برگردانیدن . (آوند و جز آن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.