اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کسب کردن

نویسه گردانی: KSB KRDN
کسب کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ورزیدن . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). کوشش کردن و تحصیل نمودن . (ناظم الاطباء). الفغدن . الفنجیدن .(صحاح الفرس ) (یادداشت مؤلف ). اکتساب . حاصل کردن . بدست کردن . (یادداشت مؤلف ). اقتراف . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر). جرح . (ترجمان القرآن ) :
انفقوا گفته ست پس کسبی بکن
زانکه نبود خرج بی دخل کهن .

مولوی .


رو توکل کن تو با کسب ای عمو
جهد می کن کسب می کن موبمو.

مولوی .


گر توکل می کنی در کار کن
کسب کن پس تکیه بر جبار کن .

مولوی .


کار بخت است آن و آن هم نادر است
کسب باید کرد تا تن قادر است .

مولوی .


آن خسروان که نام نکو کسب کرده اند
رفتند و یادگار از ایشان جز آن نماند.

سعدی .


رجوع به کسب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.