اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کش

نویسه گردانی:
کش . [ ک َ ] (اِ) کشه و آن خطی باشد که بجهت باطل شدن بر نوشته کشند. خطی که برای بطلان بر نوشته کشند و آن را کشه نیزگویند. (آنندراج ). کشه و خطی که جهت باطل نمودن بر نوشته کشند. (ناظم الاطباء). خط نه . کشه :
دفتر لوح و قلم را کاتبی
کش عفوی کش بجرم کاتبی .

کاتبی تبریزی (از آنندراج ).


رجوع به کشه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
دنباله کش . [ دُم ْ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده به دنبال . || (ن مف مرکب ) هرکه به دنبال کشیده شود. || (اِ مرکب ) چنداول و ساق...
شیرازه کش . [ زَ / زِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) صحاف وآنکه کتاب را ته بندی و جلد می کند. (ناظم الاطباء).
پیمانه کش . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) که پیمانه کشد. که پیمانه برد. || پیمانه گسار. کنایه از شرابخوار. (آنندراج ) : پیر پیم...
دگرمان کش . [ دَ گ ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش آستارا از شهرستان اردبیل با 180 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه است . (از...
خوانچه کش . [ خوا / خا چ َ / چ ِ ک َ /ک ِ ] (نف مرکب ) حمل کننده ٔ خوانچه . آنکه خوانچه را بر سر می گذارد و بجایی می برد. (یادداشت بخط مؤلف ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کیش یک آدم‌کش[۱۳][۱۴] یا کیش حشاشی (به انگلیسی: Assassin's Creed) که با نام‌های اسسینز کرید، عقیدهٔ حشاشین و اعتقاد به قتل نیز شناخته می‌شود، یک بازی ...
"سید رضا‌کش" گورستانی است در روستای چمازکتی شهر‌ستان قائم‌شهر(شاهی‌ پیشین) که کنار جاده جویبار و در بخش شمالی این روستا واقع شده است.
کش رو کردن . [ ک َ / ک ِ رَ / رُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وردار ورمال کردن . لفت و لیس کردن . بردن و خوردن . (یادداشت مؤلف ).
خاکروبه کش . [ ب َ / ب ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کسی که آشغال و خاکروبه را می برد. خاکروبه ای .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.