کشت و برز
نویسه گردانی:
KŠT W BRZ
کشت و برز. [ ک ِ ت ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) کشت و ورز. زرع . فلاحت . زراعت : کولان ناحیتی خرد است و به مسلمانی پیوسته و اندرو کشت و برز است . (حدود العالم ). این [ یغما ] ناحیتی است که اندر وی کشت و برز نیست مگر اندک . (حدود العالم ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.