گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کشتی سوار نویسه گردانی: KŠTY SWʼR کشتی سوار. [ ک َ / ک ِ س َ ] (ص مرکب ) آنکه در کشتی نشسته و در دریا مسافرت می کند. (ناظم الاطباء) : بزور عقل نتوان شد حریف عشق بی پرواعنان در قبضه ٔ دریا بود کشتی سواران را.ناصر علی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود