کشتی شدن
نویسه گردانی:
KŠTY ŠDN
کشتی شدن . [ ک َ / ک ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شناور شدن و شناوری کردن . (از برهان ) (از آنندراج ) (انجمن آرا). || کنایه از شنا کردن و دست و پا زدن در آب . (از فرهنگ رشیدی ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کشتی گره شدن . [ ک ُ گ ِرِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برابر ماندن کشتی دو کس با یکدیگر و عدم رجحان يکی بر دیگری . (از آنندراج ). هم زور شدن . فای...