کشتی نشین . [ ک َ
/ ک ِ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه در کشتی نشیند. کشتی سوار. راکب کشتی
: مددکار ملاح عمان شوق
هوادار کشتی نشینان شوق .
ملاطغرا (از آنندراج ).
من ای کشتی نشینان دیده ام طرز خرامش را
نماید در دویدن سیر دریا ساحل ما را.
ناصر علی (از آنندراج ).