کش خوردن
نویسه گردانی:
KŠ ḴWRDN
کش خوردن . [ ک َ / ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) کش پیدا کردن . کاری یا امری طولانی شدن . در کاری اشکالی پیدا شدن و بر اثر آن طول و تفصیل پیدا کردن . (یادداشت مؤلف ). || احتیاج به «کش » پیدا کردن پارچه یا جوراب یا چیزی جز آنها. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کش خوردن . [ ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ](مص مرکب ) کش داده شدن شاه در بازی شطرنج . (یادداشت مؤلف ). مورد کش قرار دادن پادشاه در بازی شطرنج .